شبکه هاي حمايت اجتماعي از سالخوردگان
 
دنياي مقالات ورزشي

اما اين تلاش ممکن است در تمام خانواده ها وجود نداشته باشد و چنين انسجامي اغلب انتظارات فرهنگي و خانوادگي عميق تري را نسبت به اولويت هاي فردي ايجاد مي کند. در مقايسه افرادي که به نامنظم با افراد سلمند خود ارتباط دارند ممکن است در زمان هاي بحراني با انها تماس منظمي برقرار کنند و به صورت طولاني مدت از اقوام پيرشان که سلامتي آنها رو به وخامت است مراقبت کنند.به هر حال همان طور که ونگر به روشني نشان داد  هر شخصي که از حمايت اجتماعي برخوردار است نمي تواند از فردي که وابستگي رواني و فيزيکي دارد مراقبت کند. تنوع شبکه هاي اجتماعي سالمند مرهون دو عامل است : 1- ميزان دسترسي به خانواده دوستان همسايه ها و اقوام 2- ميزان تعاملي که سالمند با افراد و اعضاء شبکه هاي اجتماعي اش دارد. انواع مختلف شبکه هاي اجتماعي توانايي هاي متفاوتي در ارائه حمايت هاي اجتماعي دارند. دامنه توانايي هاي اين شبکه ها از سطوح پايين حمايتي تا سطوح بسيار بالا است. اين گوناگوني در شبکه هاي کمک رساني اجتماعي تاثير مهمي در کيفيت زندگي افراد علي الخصوص در مواقع بيماري يا ناتواني دارد.

وضعيت سلامت در دوره پاياني زندگي

رابطه بين کيفيت زندگي و مخصوصا رضايت از زندگي با وضعت سلامت به خوبي به اثبات رسيده است (اوکان و ديگران 1984 زائوترا و همپل 1984 کندي و ديگران 1991).عموما فقر سلامت با کيفيت پايين زندگي همراه است .به نظر مي رسد که اين ارتباط قوي تر از دلايلي باشد که مدارک اپيدميولوژيک در مورد سلامت و بيماري افراد ارائه مي کنند. يکي از ذهنيات منفي که همواره در مورد دوره سالمندي وجود داشته بيماري و ناتواني سالمندان است. يماري در اين دوره منابعي از درد و رنج را براي سالمند به ارمغان مي آورد و باعث کاهش و از دست دادن بسياري از خصوصيات از جمله استقلالا اعتماد به نفس تحرک تعامل و مشارکت اجتماعي آنان مي شود.گرچه بيماري و ناتواني با افزايش سن پيشرفت مي کند اما سالمنداني هم وجود دارند که بيماري و ناتواني را در دوران بازنشستگي خود تجربه نمي کنند.

يکي از معيارهاي توسعه سلامت سالمندان افزايش اميد به زندگي آنهاست. گرچه اطلاعات اخير نشان مي دهد که افزايش اميد به زندگي کاهش بيماري و ناتواني سالمندان را در پي ندارد (کميته تحقيقات پزشکي 1994).اما بر مبناي يک نظريه خوش بينانه ابتلاء و ناخوشي تنها محدود به ماه هاي آخر زندگي مي شود. به طور مشابهي نظريه "منحني بقاي مستطيلي"(فريز و کراپو 1981) بيان مي کند که حداکثر عمر انسان 115 سال است که احتمال افزايش اين سن در آينده نزديک بعيد خواهد بود. پيشرفت هاي پزشکي و تو سعه رفاه ناتواني هاي سالمندي را به تاخير مي اندازد (ضلع بزرگ مستطيل) بنابراين قسمت عمده بيماري ها در دوره نسبتا کوتاه اواخر زندگي روي مي دهد (ضلع کوچک مستطيل)بنابراين منحني بقاي انسان به شکل تقريبي يک مستطيل رسم مي شود.

پيري موفق و کيفيت زندگي

اميد به زندگي فعال يا تعداد سال هايي که يک فرد انتظار دارد توانايي انجام فعاليت هاي پايه زندگي روزانه (ADLS)بدون رخداد بيماري عمده يا ناتواني را داشته باشد به عنوان يک شاخص کليدي سلامت جسمي عاطفي و عملکردي و به طور خلاصه کيفيت زندگي در طي پيري پذيرفته شده است.پيشگو کننده هاي پيري موفق شامل سلامت ذهني و جسمي کفايت اجتماعي و عملکردي کنترل شخصي و رضايتمندي زندگي هستند و به اثرات متقابل بين ژنتيک و محيط اجتماعي و فردي رفتارهاي سبک زندگي نگرش ها انطباق پذيري حمايت هاي اجتماعي و مشخصه هاي شخصيتي معين وابسته است. يک همبستگي بين کيفيت خواب بقا و پيري موفق وجود دارد. به خوبي مشخص شده است که افراد پير که به طور منظم ورزش مي کنند الگوهاي خواب بهتري دارند .گروهي پير شدن موفق را به معناي دوري جستن از مشکلات تغييرات يا کمبودهاي ناشي از کهولت مي دانند اما علي رغم تعريف فوق پير شدن همراه با موفقيت به معناي تلاش مستمر براي بيشتر به دست آوردن و کمتر از دست دادن است. مقادير قابل توجهي از نيروهاي پنهان افراد با ورود به مرحله سالمندي مورد استفاده  قرار نمي گيرد که در صورت احياي مجدد اين قسم توانايي ها فرد مسن خواهد توانست با انجام تحرک فيزيکي بيشتر ميزان رضايت خويش را از زندگي  بالا ببرد.   لذا با طرح برنامه ريزي مناسب براي اين قشر جامعه مي توان از بروز مشکلات در افراد سالمند جلوگيري کرد.

به طور کلي کيفيت زندگي با عواملي چون فعاليت بدني سن جنسيت سطح تحصيلات بيماري هاي مزمن به ويژه درد پايين کمتر مرتبط است.محمدي زيدي و همکاران (1385)عنوان داشتند که بين سطح تحصيلات تعداد فرزندان اشتغال و نوع مالکيت مسکن با کيفيت زندگي ارتباط معني داري وجود دارد .حاجي زاده ميمندي و برغمدي (1389) نيز عنوان داشتند که بين رضايت از زندگي سالمندان و تحصيلات آنها رابطه معني داري وجود دارد.

فعاليت ورزشي سالمندان

فعاليت ورزشي منظم موجب افزايش کيفيت زندگي سالمندان مي شود با وجود اين در اين قسمت ساير دستاوردهاي فعاليت ورزشي مورد بررسي قرار مي گيرد. زندگي انسان تحت تاثير عوامل زيادي قرار دارد که وراثت محيط بهداشت و شيوه زندگي از مهمترين   آنها است. بي تحرکي و سبک زندگي کم تحرک پيامد زندگي ماشيني و متمدن عصر حاضر است که فرآيند سالمندي را شتاب بخشيده و مشکلات جسماني تغيير نوع تغذيه افزايش فشارهاي رواني افزايش قابل توجهي در ميزان مرگ و مير و عوارض ناشي از بيماري هاي قلبي – عروقي مانند بيماري هاي کرونر قلب و تصلب شرايين ديده شده است.

  • ورزش زمينه انحراف حواس از نگراني را موجب مي شود .انحراف فعالانه حواس به طور معني داري خلق هاي افسرده را درمان و برطرف مي سازد.
  • افراد افسرده اغلب خودکارآمدي پاييني براي نايل شدن به اهداف مطلوب و فائق آمدن بر افسردگي خود دارند.
  • ورزش از طريق فراهمي تجارب خودکارآمدي سالمندان را افزايش مي دهد. ورزش افراد را در فعاليت هاي لذت بخش و منظم درگير مي سازد. از اين رو روزانه رويدادهاي لذت بخشي را فراهم مي آورد که افسردگي را کاهش مي دهد.
  •  ورزش هاي گروهي اغلب  تماس هاي اجتماعي منظم و حمايت هاي اجتماعي را فراهم مي آورد که افسردگي را در افراد افسرده گوشه نشين و گريزان از اجتماع کاهش مي دهد. ورزش در افراد مسن حمايت و کارکردهاي اجتماعي را افزايش مي دهد .
  • افزايش در افيون هاي درون زاد (مانند :اندورفين ها و انکفالين ها) متعاقب ورزش موجب کاهش افسردگي مي شوند.اندورفين ها دسته اي از مواد شيميايي هستند که از نرون هاي مغز ترشح مي شوند و آثار شبه افيوني دارند (ضد درد و آرام بخش).تمرينات ورزشي و به ويژه دويدن مي توانند موجب افزايش  انورفين ها شوند.همچنين مصرف الکل يا برخي از غذاها موجب تحريک ترشح اين مواد مي شوند .تزريق ماده نالوکس که در پيوند با گيرنده هاي   اندورفيني مانعاثربخشي اندورفين مي شود مي تواند تاثيرات مثبت ورزش بر خلق را کاهش دهد. بنابراين مي توان گفت تاثيرات خلقي ناشي از ورزش عمدتا ناشي از ترشح اندورفين ها است.
  • مکانيسم ديگري که ورزش در کاهش افسردگي نقش دارد  افزايش نروترانسيميتورهاي مغزي مانند :سرتونين دوپامين و نوراپي نفرين است.همه اين نروترانسميتورها در افراد افسرده پايين هستند. دان و همکاران (1996)و ديشمن (1997) و چائولوف (1997)افزايش سطح سرتونين و اپي نفرين مغزي را متعاقب ورزش گزارش کردند.
  • همچنين فعاليت ورزشي موجب کاهش سايتوکاين هاي پيش التهابي شود. سايتوکاين هاي پيش التهابي در افراد افسرده بالاتر است به عبارتي ديگر    سايتوکاين هاي پيش التهابي در ارتباط با خلق و خوي افسرده است.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
سه شنبه 3 اسفند 1395برچسب:, :: 8:19
sport

درباره وبلاگ


فیلسوف باید از ایمان به زبان فراتر رود زیرا مفاهیم در چارچوب زبان اسیر می شوند و نمی توان آنها را کاملا با زبان بیان کرد.(فریدریش ویلهلم نیچه )
آخرین مطالب
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 76
بازدید ماه : 783
بازدید کل : 212913
تعداد مطالب : 147
تعداد نظرات : 34
تعداد آنلاین : 1