در عین حال باید دانست كه ورزش مخلوطی از سه بخش دولتی، اختیاری و بخش تجاری میباشد. همچنین دولت در مواقعی هم باید بخش حرفهای را مورد حمایت خود قرار دهد. ولی در عین حال دولت باید مالیات خود را به بخش ورزش حرفهای تحمیل نموده تا از این مالیات برای بهبود ورزش همگاني استفاده نماید، زیرا ورزش همگانی در دراز مدت فواید بیشتری را برای بخش عظیمی از جامعه به دنبال خواهد داشت.
در حالیكه سرمایهگذاری در بخش ورزش حرفهاي نتایج آنی برای بخش محدودی از جامعه را به دنبال میآورد. حامیان مالی خصوصی ورزش، بیشتر در سطح نخبگان سرمایهگذاری نموده و كمتر در سطح همگاني به سرمایهگذاری میپردازند. شركتهای تجاری حامی ورزش دوگونهاند:
الف) شركتهای تجاری تولید كننده كالاهای ورزشی، كه به تولید كالاهای ورزشی مشغول بوده و كالاهای آنها مستقیماً به مصرف بخش ورزشی میرسد كه بخشی از سرمایه هزینه شده توسط آنان برای ورزشكاران، با مصرف كالاهای ورزشی توسط ورزشكاران دوباره به خود آنان برمیگردد و بخش دیگری از سود نیز از طریق مصارف كالاهای ورزشی تولیدی این شركتهای تجاری توسط مردم و دوستداران تیمها یا طرفداران ورزشكاران محبوب كه تبلیغ كننده كالاهای این شركتها هستند به آنها برمیگردد (مثل شركتهای آدیداس، نایك و ریباك).
ب) بیشتر حامیان مالی ورزشها از شركتهایی هستند كه در زمینههای اقتصادی دیگر یا غیر ورزشی (كوكاكولا، مك دونالد و...) فعالیت دارند، در اینجا انگیزه برای فروش كالا به كسانی كه در ورزش و امور مربوط به آن مشاركت دارند كمتر میباشد و هدف آنها چنگ انداختن بر بازارهای بسیار وسیعتر از بازارهای مربوط به ورزش میباشد و برای نیل به این هدف از ورزش به عنوان یكی از ابزارهای مفید كه میتواند زمینه را برای فروش بیشتر كالاهای آنها فراهم آورد، سود میبرند.
●ورزشهای شبه حرفهای و ورزشهای حرفهای
ورزش حرفهای را میتوان به دو بخش حرفهای و شبه حرفهای تقسیمبندی نمود. وقتی از ورزش حرفهای صحبت میكنیم منظور فعالیتهای ورزشی هستند كه برای افراد درگیر در آن، حمایت مالی را به دنبال میآورد.
ولی در بسیاری از موارد ورزش حرفهای و شبه حرفهای را نمیتوان از هم مجزا نمود و در عمل جدا كردن آنها به طور واقعی امكان پذیر نیست. زیرا در بسیاری از موارد ورزش حرفهای و شبهحرفهای ممكن است یكسان تلقی شده و از چند نوع حمایت مالی برخوردار گردند.
این حمایتهای مالی از ورزشهای شبه حرفهای (عملاً آماتور) و حرفهای را میتوان به چند دسته تقسیم نمود. ورزش شبه حرفهای را كه بر طبق قواعد حرفهایگری نمیتوان دارای مشروعیت دانست، از چهار نوع حمایت مالی برخوردار میگردند. ورزشهای حرفهای را نیز به لحاظ حمایت منابع مالی میتوان به پنج دسته تقسیم نمود:
●منابع حمایت مالی از ورزشهای شبه حرفهای
۱) اولین نوع حمایت مالی از ورزشهای شبه حرفهای، شامل اشخاص غیرحرفهای میگردد كه اسماً حرفهایاند كه توسط دولت، اردو، نظام سیاسی، سرویسهای شهری مورد حمایت قرار میگیرند، نمونه این نوع ورزشكاران در شوروی سابق یا كشورهای جهان سوم وجود داشته یا دارند.
۲) دومین نوع حمایت مالی از ورزشهای شبه حرفهای شامل اشخاص ورزشكاری است كه با شاغل شدن در شركتهای صنعتی و تجاری مورد حمایت مالی قرار میگیرند، ولی عملاً افراد در این شركتها مسئولیتی نداشته و فقط به امر ورزش در شركتها پرداخته و به نوعی به مفتخوری عادت كردهاند.
۳) نوع سوم حمایت مالی از ورزشكاران شبه حرفهای شامل ورزشكارانی است كه با كمك هزینه مراكز علمی و تحصيلات عالي، به عنوان تیم پوهنتون مشغول به فعالیتاند. (مانند تیمهای پوهنتونهای دولتی و خصوصی)
۴) نوع چهارم حمایت مالی از ورزشكاران به ظاهر حرفهای دربرگیرنده كسانی است كه كمكخرج روزانه زندگی خود را از طریق ورزش و با حمایتهای مالی رسانههای جمعی، افراد تاجر، یا درآمدهای ناشی از فعالیتهای تبلیغاتی خود به دست میآورند.
●گونههای مختلف حمایت مالی از ورزشهای حرفهای:
۱) نوع اول حمایت مالی از ورزشكاران یا تیمهای حرفهای از طرف سرمایهداران انجام میگیرد مانند حمایتهای مالی از تیمهای حرفهای فوتبال یا دیگر رشتههای ورزشی.
۲) نوع دوم حمایت مالی از ورزشكاران یا تیمهای حرفهای از طریق ورودیه افراد به اماكن ورزشی تأمین میگردد.
۳) نوع سوم حمایت مالی از ورزشكاران یا تیمهای حرفهای توسط تماشاگران و طرفداران پر و پا قرص آنها تأمین میگردد.
۴) نوع چهارم حمایت مالی از تیمها یا ورزشكاران حرفهای از طریق تبلیغات تجاری و صنعتی كه اینگونه تیمها برای شركتها و مراكز صنعتی انجام میدهند، به دست میآید و از طریق آنها به تأمین منابع مالی خود میپردازند.
۵) نوع دیگر از حمایت مالی از ورزشكاران یا تیمهای حرفهای از طریق حق پخشی كه به وسیله رسانههای گروهی برای پوشش مسابقات این افراد یا تیمها به آنها پرداخت میشود، تأمین میگردد. باید اذعان نمود كه نوع حمایت مالی در جوامع مختلف از تیمهای حرفهای یا به ظاهر حرفهای متفاوت میباشد و نمیتوان دقیقاً الگوی فوق را در مورد آنها به كار برد، زیرا الگوی ارائه شده نسبی است.
ورزش حرفهای در بسیاری از جوامع به یك صنعت پررونق تبدیل شده است و از زیر سلطه حمایتی بسیاری از دولتها خارج گردیده است. مگر در معدود كشورهای جهان سوم كه بیشترین حمایت مالی از ورزشهای فاقد كارآیی و درخشش در سطح ملی و جهانی به عمل میآورند. این روند در بسیاری از نقاط جهان به خصوص در سطح حرفهای منسوخ شده است و بیشترین حمایت مالی دولتها در گسترش ورزش همگانی به عمل میآید.
● نتیجهگیری
ورزش دیگر یك فعالیت تفننی نیست، بلكه به یك صنعت پررونق به خصوص در كشورهای پیشرفته تبدیل گردیده است، چنانكه حجم سرمایهگذاریهای انجام شده هم در بخش حرفهای و هم در بخش همگانی بسیار زیاد میباشد.
فوائد مادی و غیرمادی ورزش را نمیتوان نادیده گرفت. هم از بابت منافع مادی آنی كه برای شركتهای تجاری صنعتی به دنبال میآورد و هم از بابت منافع درازمدتی همچون افزایش سطح سلامت و تندرستی، بهرهگیری بهتر از نیروی كار و افزایش اشتغال در بخشهای ورزشی و غیرورزشی به دنبال میآورد.
لذا لازم هست تا دولتها برای بهرهگیری از مزایای درازمدت ورزش، آنرا یك كالای سرمایهای به حساب آورده و برای رونق آن به خصوص در بخش همگانی توجه لازم را برای پیشرفت آن مبذول دارند.
نظرات شما عزیزان: